English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7395 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
order U دستور دادن سفارش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
order U سفارش دادن دستور دادن
Other Matches
order U دستور سفارش
indents U سفارش دادن
place an order U سفارش دادن
send away for U سفارش دادن
indent U سفارش دادن
call the shots <idiom> U سفارش دادن
order U سفارش دادن
indenting U سفارش دادن
standing order U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
to book something U چیزی را سفارش دادن
engage U از پیش سفارش دادن
reorder U دوباره سفارش دادن
engages U از پیش سفارش دادن
bespeak U ازپیش سفارش دادن
order U سفارش دادن کالا یا جنس
order U سفارش دادن تنظیم کردن
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
to put any one up to something U کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
directed U دستور دادن دستورالعمل دادن
instructing U دستور دادن اموزش دادن
instruct U دستور دادن اموزش دادن
direct U دستور دادن دستورالعمل دادن
instructs U دستور دادن اموزش دادن
directs U دستور دادن دستورالعمل دادن
instructed U دستور دادن اموزش دادن
dictate U دستور دادن
intuit U دستور دادن
to give instractions U دستور دادن
intuited U دستور دادن
dictating U دستور دادن
intuiting U دستور دادن
dictates U دستور دادن
intuits U دستور دادن
dictated U دستور دادن
dictate U دستور دادن
directed U : دستور دادن
order U دستور دادن
direct U : دستور دادن
directs U : دستور دادن
cry havoc U دستور غارت دادن
to orders dinner U دستور ناهار دادن
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
to issue marching order U دستور پیشروی دادن [ارتش]
to put any one up to something U کسی را در کاری دستور دادن
recalls U دستور تجمع قوا دادن
recall U دستور تجمع قوا دادن
recalled U دستور تجمع قوا دادن
to recall the troops from Mali U دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
commented U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
comment U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commenting U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
extracting U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracts U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracted U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extract U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
jump instruction U دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
enjoinment U سفارش
order U سفارش
reference U سفارش
indent U سفارش
indenting U سفارش
indents U سفارش
Put in a good word for me. U سفارش من رابکن
factory order U سفارش ساخت
order format U قالب سفارش
order for goods U سفارش کالا
purchase order U سفارش خرید
asking and ordering U درخواست و سفارش
acknowledgement of order تایید سفارش
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
processing of the order U انجام سفارش
outwork U سفارش به بیرون
conditional order U سفارش مشروط
letter of recommendation U سفارش نامه
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
commendation U سفارش تقدیر
enjoin U سفارش کردن به
engaged U سفارش شده
enjoined U سفارش کردن به
enjoining U سفارش کردن به
enjoins U سفارش کردن به
blanket order U سفارش کلی
modification order U سفارش اصلاحی
trial order U سفارش ازمایشی
back order U سفارش معوق
ordering U سفارش دهی
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
outwork U سفارش به خارج از شرکت
reorder cost U هزینه سفارش مجدد
reorder interval U زمان بین دو سفارش
indent U سفارش رسیده از خارج
indents U سفارش رسیده از خارج
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
indenting U سفارش رسیده از خارج
indent U سفارش درخواست کردن
reorder point U نقطه سفارش مجدد
order processing time U زمان انجام سفارش
reorder level U سطح سفارش مجدد
lead time U زمان انجام سفارش
ordered U سفارش داده شده
order processing time U مدت انجام سفارش
order time U زمان سفارش کالا
custom-made U سفارش داده شده
custom made U سفارش داده شده
dispatch order U سفارش حمل سریع
re order U سفارش دوم باره
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
indents U سفارش درخواست کردن
indenting U سفارش درخواست کردن
open indent U سفارش خرید باز
testimonials U سفارش وتوصیه رضایت نامه
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
testimonial U سفارش وتوصیه رضایت نامه
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
a la carte U جداجدا سفارش داده شده.
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
addressing U در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
Recent search history Forum search
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1در مورد فعلهای مجهول
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com